۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

عبث



امید عبث از بین می رود ، دیگر به بازگشت فکر نمی کنم 
حتی رویا نمی بافم که روزی خواهد آمد
آخرین روز انتظار هم گذشت 
و من تنها دلخوش آرزوهای عبث بودم
دیگر به عبث نمی اندیشم 
که آخرین بهانه برای بازگشت نیز از میان می رود
آری  " تولد "
تولد سردی که در انتظار تبریکی گرم گذشت
نه آن تبریک دیگر معنای گرما را می فهمد
و نه آن صدا دیگر صدای آشناست.

2 نظرات:

ناشناس گفت...

سلامخیلی قشنگ بود دوسشون دارم

ناشناس گفت...

salam
che ghad ba ehsase
kheyli doooseshoon daram